درباره من

عکس من
دوستان عزيز با عرض سلام و خوش آمد اميدوارم لحظات خوبي در وبلاگ داشته و مرا رااز نظرات خوبتان محروم نفرمائيد، هميشه سبز باشيد و اميدوار................

Blog Archive

۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه


چرچیل و راننده تاکسی
چرچيل (نخست وزير سابق بريتانيا) روزی سوار تاکسی شده بود و به دفتر BBC برای مصاحبه می‌رفت.
هنگامی که به آن جا رسيد به راننده تاکسی گفت آقا لطفاً نيم ساعت صبر کنيد تا من برگردم.
راننده گفت: "نه آقا! من می خواهم سريعاً به خانه بروم تا سخنرانی چرچيل را از راديو گوش دهم"
چرچيل از علاقه‌ی اين فرد به خودش خوشحال و ذوق‌زده شد و يک اسکناس ده پوندی به او داد.
راننده تاکسی با ديدن اسکناس گفت: "گور بابای چرچيل! اگربخواهيد، تا فردا هم اين‌جا منتظر می‌مانم
go2topics123@googlegroups.comمنبع:

۴ نظر:

نسرین گفت...

سلام

خیلی جالب بود

و ممنون از شعر زیباتون

ناشناس گفت...

fddstry

بچه های خوشحال گفت...

خیلی جالب بود عین واقعیته
البته از چرچیل یه کم بعیده که بابت این مساله ذوق زده شده باشه بالاخره چرچیله! ولی مردم همینن

بچه های خوشحال گفت...

میگم یه هفته نبودم چقدر آپ کردی!
بالاخره امتحانای منم تموم شد ولی هنوز خسته ام اصلا یه حالی هستم انگار بهم شوک وارد شده از فشار امتحانا
احساس می کنم باید زود بخوابم صبح بیدار شم درس بخونم!
حالا نمره ها بیااااااااد!